جدول جو
جدول جو

معنی محفوظ داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

محفوظ داشتن
نگهبانی کردن حراست کردن: از کساد و ناروایی محفوظ و مصون دارد
تصویری از محفوظ داشتن
تصویر محفوظ داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
محفوظ داشتن
حفظ کردن، محافظت کردن، نگه داری کردن، حراست کردن، نگهبانی کردن، نگه داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محسوب داشتن
تصویر محسوب داشتن
محسوب کردن: اشمردن شمردن به شمار آوردن محسوب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بی بهره کردن ز بهراندن باز داشتن از خیر و فایده بی نصیب کردن: لاف تو محروم میدارد ترا ترک آن پنداشت کن در من درآ. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
به خاک سپردن، نهان کردن: زیر خاک دفن کردن جسد، در زیر خاک نهان کردن: ملکشاه... خزاین... مدفون داشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکفوف داشتن
تصویر مکفوف داشتن
بازداشتن منع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملحوظ داشتن
تصویر ملحوظ داشتن
نگریستن نگریستن دیدن ملاحظه کردن: (و از آنجا که غریب دوستی اهل هنر و عیب پوشی ارباب فضل است آنرا بعین الرضا ملحوظ داشتند) (المعجم. چا. دانشگاه. 21)
فرهنگ لغت هوشیار
لحاظ کردن، منظور کردن، ملاحظه کردن، درنظرگرفتن، دیدن، نگریستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد